He has light fingers
دستش کج است
he has no right
غلط کرده
he has no sense of shame
خجالت سرش نمی شود
He has not a penny to bless himself
اه ندارد که با ناله سودا کند
He has not a penny to bless himself with
گور ندارد که کفن داشته باشه
he has not fixed
تعمیر نکرده است
He Has Nothing Between HIs Ears
اصلاً عقل تو کلش نیست
He has nothing of hIs own
در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد
he has something in hIs hand
او چیزي در دست دارد
He has style
صاحب سبک است
He has to go
اون مجبور است برود
he hits hIs aim
به مقصودش رسید
he Is a big shot
او ادم مهم و با نفوذي است
he Is a fair_weather friend
رفیق نیمه راهه
He Is a football enthusiast
دیوونه ي فوتباله
he Is a free loader
آدم چتر بازیه
He does long tongue
زبون درازي می کنه
He doesn't care a pin
ککش هم نمی گزد
He doesn't have the heart to
دلش رو نداره
He doesn't look hIs age
اصلاً نشون نمی ده
He doesn’t have to
اون مجبور نیست
He fell down on spot
افتاد و در جا مرد
He gave me the cold shoulder
اون به من کم محلی کرد
He goes
او می رود
He goes to school everyday
او هر روز به مدرسه می رود
He got a good beating
یک کتک خوبی خورد
he got a raise
اضافه حقوق گرفت
He got a soft job
کار راحت و آسونی پیدا کرده
HE got an unfair deal
آقایک معاملهء نا مناسب انجام داده است
He got the best mark in the exam
او بهترین نمره را در امتحان گرفت
He graciously acceded to our request
او با نهایت مهربانی با خواهش ما موافقت کرد
He had been telling a pack of lies
یک مشت دروغ تحویل ما داده
He had picked
او چیده بود
He had to teach
او مجبور بود درس بدهد
he hasmouth to eat
سر عائله دارد
He has a big mouth
ادم دهن لق-دهن لق است
he has a finger in every pie
نخود هر آش است
he has a great deal pull
خریش می رود
He has a hand in high places
طرف خرش خیلی میره
he has a high sense of duty
او وظیفه شناس است
He has a loose tongue
دهنش چفت و بست نداره
he offered me a good job
اون شغل خوبی به من پیشنهاد کرد
He opens up a can of worms
مثل کلاف سر در گُم
He outgrows all hIs clothes
لباساش براش کوچیک شدند
he paid the penalty
تقاص پس داد
He plays football everyday
او هر روز فوتبال بازي می کند
He put a finishing stone
سنگ تمام گذاشت
He put hIs best foot forward
از دل و جان مایه گذاشت
He put It right on him
نه گذاشت و نه برداشت خیلی رك بهش گفت
he put me to shame
آبروي مرا برد
He ran into debt
قرض بالا آورد
He really opened up
روش باز شد
He regrets very much
مثل سگ پشیمان شده
he s long on advice
دست به نذر دادنش خوب است
he s long on brains
مخش خوب کار می کند
he s not long for this world
عمرش به دنیا نیست-پاش لب گوره
محمدحسین عتابی.کلاس:سوم.یک
He Is a drivers badly